طنزخبری
 
چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : حمید

به نام خدا

امروز میخوام درمورد ورزش وفوتبال صحبت کنم،ازاین روکه من به نظر مخاطبانم احترام میگذارم ،وذاتا دمکرات هستندکسانی که سپاهانی وذوب آهنی نیستندحق خواندن این مطلب راندارند

خب بریم سر اصل مطلب:

برای دیدن یکی از بازیهای لیگ برتر عازم ورزشگاه شدیم.

فرقی هم ندارد داربی باشه،انتهای جولی باشه،میون جدول ،اول جول،حذفی باشه دوستانه باشه اصلا به علت آلودگی برگزاربشه ،نشه .........  خلاصه کرم فوتبال مه بلوله باید بری ببینی

مصداق همان حرف که:

مردراازفوتبال وزن راازطلا نمیشه جداکرد 

رفتیم اول مسیر،منتظر ورود اتوبوسشدیم ، اتوبوس آمد ولی پُره پُر، بود جا نداشت اما چاره ای نبود ،آقا باکمی صرف فعلهای پریدن ،هولیدن، هیلدن،چلیدن،مالیدن رفتیم تو، البتهناگفته نماند 60    70 درصد بدنم توبود ومابقی که ذکر ان به دلیل رعایت شئونات اخلاق  که توسط خودروهای در حال عبور مورد دستمالی و تهاجم فرهنگی بود معذوریم

وباهزاربد بختی به ورزشگاه رسیدیم

به محض رسیدن، درب اتوبوس بازحمت فراوان بازشدومحتویات آن مثل خالی شدن آجرازکامیون کمپرس شدیم روی زمین،وچشتان روز بد نبیندفوتبالیستهایکجورازمیادین دورهستند،تماشگران هم جوردیگر،کل نفرات اتوبوس که به یقینم اندازه مسافران دو کوپه مترو بودند روی کل مهرها وآشیل وکشکک زانوهایم رژه رفتند، ولی چه کنم که من بد بخت باید صبح زود درمیدان حاضر باشم،البته میدان میوهو تروبار

خلاصه خودمان را جمع وجورکردیم ورفتیم درِ استادیوم

یک صف  5000نفری برای گرفتن بلیط حاضربودند ماهم رفتیم ته صف ،بازهم با هل ،زور،فحش وهزاران کوفت وزهرماردیگر به جلو رفته بلیط را تهیه کردم ،وباز هم ایندفعه درصف بلیط دارها رفتم ،بازهم همان برنامه بود تا رسیدم به درب ورود که گفتند ظرفیت تکمیل است .خلاصه بعد ازکلنجارفتن مکرر واردورزشگاه شدیم.

باهزاربدبختی جایی ردیف کردیم برای نشستن

بازی،بازی هنوز شروع نشده بود وتماشاگران هم بیشترجاوجورخودرادرست میکردند ،بعدازگذشت چند دقیقه نیازمبرم پیداکردم به دستشویی، اما اگرمیرفتم جایم به بادرفته بود من هم بیخیالش شدم وسعی کردم خودرابه فراموشی بزنم (بعضی اوقات فراموش کردن چقدرسخت است)

به قول همان حکایت:

پیری راگفتندگرسنگی بدتراست یاتشنگی پیرتاملی کرد وگفت ............نگرفته که هردوراازیادببری!!

بازی داشت شروع میشد آقا چشتان روزبد نبینه که تاسوت بازی زده شد،امواجی ازفحش،الفاظ رکیک وکلا خواهرومادرتماشگران طرف مخالف، بازیکنان، کادرفنی وازهمه مهمترداورمسابقه که نقش تعیین کننده ای درشروع ،ادامه ،پایان وغلظت کلمات مذکوررا دارد.آبادگشت وطرف مقابل هم مقابل به مثل میکرد،کسی هم کاری به بازی نداشت فقط دنبال حاشیه میگشت که مبادافکرکنین توفوتبال ایران به وفوروریافت میشه ها تازه حاشیه کنارحاشیه(جای عادل خالیست)

تیم میهمان که تاهفته پیش درجنوب کشوربود وزرتی درشمال کشورپدیدارشدتوپ رادردست داشتندپاسی دادند به بازیکن خارجی تیمشان که برق ژلهای سرش کلیه دوربینهارامجذوب خودش کرده ،بازیکن میلیاردی که فقط درپی قروفرخودش بودتوپ رالودادوخودرابه زمین زدکه تا آخرفصل درایران بخوردوبخوابد،تیم هابازی راادامه میدادند وماهم بازی را دنبال میکردیم که یهو صدای سونامی 9ریشترژاپن ازورزشگاه به گوش رسید من اول نظاره گرآسمان بودم وای دوباره کدامیک  ازهواپیماهای خطوط جمهوری اسلامی سقوط کرد

اما نه صدای انفجار ترقه بود که کل ورزشگاه رادردودسیاه خودمدفون کرد کرنری برای تیم روبرو بوجودآمد بنده خداتیم حریف وکلا لیگ مان  که کل برنامه ریزیش روی ارسال کرنروپرتاب اوت دستی معطوف شده (که تاامروز20   30 تاعلیزاده موردنیازاست)  برای ارسال کرنربرروی دروازه حریف،بازیکن خودراپشت توپ فرستاد امامگرتوانست تاکتیک تیمش را اجراکند بیچاره چیزی درورزشگاه نبودکه به سمتش پرتاب نشود،البته به غیرفحش های خواهرومادر

ادامه دارد.......

 

یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:, :: 8:11 ::  نويسنده : حمید

سال9 مبارک باد 

چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, :: 8:28 ::  نويسنده : حمید

 امروزمیخوام اول یه انتقاد کنم واسه اونای که میاندوبلاگ رامیبینند ولی نظر نمیدند. خب عقده ای شدم بی انصافا یه نظری چیزی میزی 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++

خب تاحالا کارتون به وام کشیده ? وام حلال بانکی را میگما، نه اون وامای که دربانک میدن هیچوقتم تموم نمیشه که الان صدی 6 و 7 میگیرند

نه حلال را میگم

ازغذا برای گرفتن وامی به یک بانکی رفتم. آخرش هم نفهمیدم بانک بود یا قرض الحسنه ،

خلاصه آخه اینجانبتون تنها از بانک خون مونده که وام نگرفته باشم!!!!

ودرپی اینم که ازاین حیث اسمم رادرکتاب گینس به ثبت برسانم.

داشتم میگفتم ، ازپله های بی انتهای بانک بالا میرفتم که رسیدم به مسئول پرداخت وام سلام کردم آقا تا گفتم وام ، یه نگاهی بهم کرد وگفت وام میخواهی( فکرکنم تودلش گفت بیچاره ، پوستتامیکنیم، که دیگه بهت بگند وام هزارکیلومتر را2دقیقه ای طی کنی )(فرآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآر)

خلاصه یک کاغذ بهم دادگفت اینهاراجورکن بیا

1.شناسنامه وکپی آن به تعدای که بازبگویم برو بگیر.

2.عکس 3در4(فکرکنم میخواد بعد ازپایان اقساط ببینه چندسال پیرشدم)

3.قبض تلفن آب برق گاز (بایاراته وبی یارانه)حتمامیخوادببینه اصلا میتونیم قبضامون اپرداخت کنیم که وام بگیریم بیچاره نمیدونه وام را واسه پرداخت همین قبض ها میخوام

4.کپی شناسنامه ی مادرم میخواد حتماببینه ننم چندسالشه اگه هم شوهرنداره یه وام ازدواجم به اون بدند( دمشون گرم)

5.آدرس منزل وتلفن ثابت که اقساطاندادی پدرتا دربیارند

6.شغل ومحل کار، میخواندبیانددرمحل کارت سکه یه پولت کنند

7.کارکرد بانکی ، آخه من بدبخت پولم کجابودکارکردداشته باشم

8.مدل ونوع شامپو، حتمامیخواندوقتی ازپرداخت اقساط موهات دون به دون شدبزارندتقصیرشامپوت

و...............

حالا مبلغ وام چقدره؟

2 میلیون میدیم

1 میلیونش بلوکه میشه ، 200هزارتومن هم واسه بیمه وام برمیداریم، 150هزارش مالیات برازش افزوده ،آبونمان، یارانه،کمک به قدس ،فلسطین ،کربلا، قم ،تهران ،مشهد وکلا برمیداریم به توچه؟!!!؟

350هزارش هم سودش میشه که اول ازروش برمیداریم

250هزارش هم برای افتتاح حساب باید حتما واریز کنی

خب الان یه دفترچه بهت میدم بروماه به ماه اقساط رابده ، هرموقع با وامت موافقت شد بهت پرداخت میکنیم(به همین سادگی)

واما درمورد ضامنین که باید موارد زیر را داراباشند:

شمامیرید عزیزم واسه ضامن

2تاکارمندیه کاسب

2تاکاسب یک کارمند

3تاکارمند هیچی کاسب

هیچی کارمند 3تاکاسب

1کارمند1کاسب

1کاسب 1کارمند

5تاکاسب

5تاکارمند ای بابا یکی را بیارضمانت کنه دیگه

مدارکشم ازاین قراره:

فیش کسر حقوق

وکالتنامه محضری

امضاءدرسازمان شوراءملل

باید 40 سالش باشه

توطایفشون کسی جوانمرگ نداشته باشند

سالم باشه ماشین سواری نکنه

ازهمه مهمتر، تااقساط تموم نشده سفرهوایی با هواپیماهای ایران نداشته باشه

100هزارتومان وام رامیگیریم واسه بیمه عمرضامن

100هزاردیگشم بیمه عمرخودت

(خلاصه فکرخوردن پولا ازسرت بندازدور)

و..........................

ای داد ای هوار ایشالاه ردتون واسه گرفتن وام جایی نخوره

فعلا زت زیات باتشکر

نظریادتون نره ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

 

 

 


 

 

 

 

شنبه 7 اسفند 1389برچسب:, :: 7:47 ::  نويسنده : حمید

شب عید است ویارازمن .......

سلام

یکم دیرآپ کردم بخاطر کارزیاد ونزدیکی به عید است دیگه قربونتون بشم

خب بریم سر اصل مطلب امروز

عید

عید باهمه خوبیهاش یه بدیهایی هم داره خب

که خوبیاشا کم رنگ میکنه

کد بندی میکنم که سریع گفته باشم

1.درماه 12که اسفندنام دارد ازمحل کارت تاخونت اگه 10 دقیقه بوده میشه 45    80   وبرای شهرهای بزرگتر95 وبرای تهران 135 دقیقه کسی هم نمیگه بنزین شده آقا 700 تومن

2.مغازه ها تا 1    2  شب بازند سروصدای زیاد وممنوعیت خواب

3.لباس های گرون وجیب های خالی

4.حقوق کارمندان وعیدی که امسال هم قسطیش کردند پرداختشا

5.این ماه یارانه دادند همه داغند حسابی اما بعد موقع قبضا ......

(یه پیشنهاد به دولت

یک علی الحساب واسه قبضاازمردم بگیرید شب عید امت همه یارانه ها راتموم میکنندااااااااااااااا)

6.نمایشگاههاوفروشگاههای نوروزی که هرچی بنجاله رابه قیمت دوبله بهت غالب میکنند

و........

شب عیدم که میرسه آجیل ،ماهی پلو،میوه برای پذیرایی از مهمون ها که اینجانب ترفندی دارم اساسی برای شانه خالی کردن از اینها

آن هم اینست

(البته ازامسال گذشت برای سال آینده)

واون راه اینه

ازاول فروردینماه سال 1390 هرشب بعداز نماز دعاکنید یکی ازبستگانتان(نزدیک باشه بهتره) به رحمت خدابرود دراینصورت ازخرید شیرینی وآجیل معذورمیشوید

دومین راه ساده ترولی امروزی تراست باخرید یک دستگاه تلفن منشی داریکطرفه موقعی که میهمان زنگ میزند بگوید شمانیستید ودرضمن موبایلتان راخاموش نکنید که تابلوشویدولی درهنگام روشن بودن گوشی موبایلتان،ناگهان باطری آنراخارج کنید که بگوید دردسترس نیستید ودرآخرهم خودتان رادرکوچه آفتابی نکنید وبرای 10    14 روز حبس موادغذایی آماده کنید

برای نپختن برنج وماهی هم دوربودن ماهی فروشی خوب نبودن ماهی بنزین 700 تومانی

(این بهانه برای نرفتن به سفرنوروزی نیز کاربرد دارد) ویالباس عید هست یاپلوماهی شب عید وازاین حرفابااین همه حرفا خدابه تمام پدران ایرانی صبر بدهد همه اینها شوخی بودولی ازصمیم قلب میخاهیم شب عید هیچ مردایرانی نباشد که شرمنده خانواده اش شود    الهی آمین 

 

جمعه 6 اسفند 1389برچسب:, :: 19:20 ::  نويسنده : حمید

به نام خدای مهربون وخوب خومون


میشناسم دیاری درکشورپارسیان نام اوراسده(۳ده-برای هموطنان فینگلیشی زبان =sedeh) درآن وجوددارند راکبانی سواربرمرکبی به نام موتورسیکلت (تعریف رایج موتورسیکلت: وسیله ای با دوچرخ-دارای چراغ-دارای بوق-ترمز-کلاچ-دنده-برای رفت وآمد ازآن استفاده میگردد)


دراین دیار موتورهاچراغ ندارند وباگازهمدیگررامیبینند هرچه گازت بیش تصادفت کمتر


این راکبان ازلغاتی گاه معنادارمثل: گوساله-گاو-هی گله دار و.... وگاه ازلغات فاقد معناهمانند:تیس تیس-ههههههههههههههههییییییییییییی وگهگاه درمواقع خیلی ضروری ازفهش خواهرومادربجای بوق بهره میبرند


این موتورسواران چیزی به نام قانون ندارند وازموتوردوچیز میدانند گاز دادن دنده دادن که اغلب قریب به اتفاق مردم درایستادن این موتوران درهنگام رسیدن به مقصد دارای شبهه اند عده ای گویند با ذکرخواستی عده ای گویند با دعا ونیز گویند بابرخورد به موانع وعده ای هم گویند با کشیدن نعلین برروی زمین و........


آنها باموترانی با عرض تقریبی نیم مترازفضایی به قائده ۱ میلی مترعبورکرده


موتوران آنها فاقد کلاه ودستکش وازاینهاست وراکبان اینهارا سوسول بازی مینامند وهرکسی به آن مجهزباشد مایه خنده وهرهرکرکر است


دیگرچه بگویم که هرچه بگویم تمامی ندارد که چندمطلب آخررافهرست واربه عرض میرسانم


۱.باموتور۸۰ تک میزنند


۲.بامتور۸۰ سرعتی معادل ۱۵۰ کیلومترمیگیرند


۳.موتورسواری آموزشی نیست بلکه ژنیست خودشان اینگونه تمثیل میکنند مگرماهی دیده اید که شنا بلد نباشد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟؟؟؟


۴.سن خواستی نارد از-۱۰۰الی +۲۰۰


۵.هرکدام چندین موتوردارند


۶.اسپرت موتورتعریف نشده است


۷.عاشق خلاف رفتن مسیریکطرفه حتی به قیمت دورشدن مسیر


۸.عشق خوردن تخمه آفتابگردان وجمع شدن پوسته ها دردوردهان درهنگام راندن موتور


۹.دورگردن این راکبان دستمال یزدی به وفوریافت میشود


۱۰.مقصد اصلی آنها باغهای اصغرآباد - خوش آب و.....


۱۱.خوراک اصلی انها سوارکردن .................... وبردن باغ است (همشهریان میدانند جای نقطه چین چیست به علت موازین اسلامی ازپرکردن آن معذوریم)


۱۲.اغلب عشق دارند نخی سیگارالبته نه درهرمکان که باعث ناراحتی افراد شود اغلب درپمپ بنزینهامبادرت به کشیدنش میکنند


۱۳.انهاآناتومی خواصی دارند چراکه درزمستان تابستان سرما گرما باسرعت سرسام آورحرکت میکنند


۱۴.باموتوربه اندازه یک کامیون بارمیبرند


و........


درآخرمیگویم خواستم کمی مزاح کنم من که چنین کسانی را به عمرم ن دیده ام مطمئنم شماهم ندیده اید ونخواهید دید نوکرم پرانتز(درصفحه اول نظرات قشنگتونا بگذارید فعلا)


"موتور


 

جمعه 6 اسفند 1389برچسب:, :: 19:17 ::  نويسنده : حمید

 

به نام خدا


امروزراجب ارتباطات میخواستم چندکلمه بنویسم یاشایدم چندجمله البته ارتباط داریم تاارتباط منظورامروزم ارتباطات دختروپسراست درایران چون کلا جاهای دیگه مذاهب فرق میکنه وارتباطات هم فرق میکنه خلاصه اذیتتون نمیکنم ومیرم سراصل مطلب


یادم میاداوایل (100سال پیش)این دخترهاوپسرهای ایرونی مادرمرده اصلاسال تاسال ازکنارهم ردنمیشدند که بخواندارتباط برقرارکنندامارفته رفته باشهری شدن جوامع و شلوغ شدن جوامع تعدادآنهابیشترونیازبه ارتباطات هم زیادشد خلاصه این ارتباطات یعنی دختروپسرکلابصورت قاچاقی انجام میگرفت ومیگیرد الاایوحال اوایل نامه بهم میدادند ومیگرفتند ویک روزی وزمانی راباهم جایی قرامیگذاشتند که هیچ کدام همدیگرراپیدانمیکردنند تاآرام آرام این گراهام بل پدرمرده(یاآمرزیده) این تیلیف رااختراع نمودوشد آلت دست این دخترهاوپسرهای عاشق واقعی دروغی یامجازی البت یادآورمیشم باورودتکنولوژی های پیشرفته درایران اول طرزناصحیح استفاده سوءاستفاده و.... رواج وبعد شایدطرزصحیح استفاده انجام شایدم نگیرد زکل خلاصه سرتان دردنگیردازمتن اصلی دورنمیشوم پسرهادرآن دوران بادادن شماره ویادداشت ساعت تماس درزیرآن متذکرمیشدند که دقیقا همان موقع تماس بگیر چراکه اگر کمی عقب جلومیشد فاجعه میشد


پس ازآن یکمی اوضاع بهترشددخترهادرصورت دشتن کارتک زنگ میزدند وپشت سرش پسرزنگ میزد اما بدیش این بودکه اگرپسره چندتادوست دخترداشت جریان چه بود؟چون هنوزدرآن روزتکنولوژی آی دی کالر( شماره انداز)بوجود نیامده بود امااوضاع کمی بهترشد چراکه انقلابی شدوموبایل کشف شداماموبایل خداتومن بود ومال ازمابهترون اماکمی بعد اوضاع یکم بهترشد جریان آی دی کالر آمدومثلا خانم ازخانه زنگ میزد موبایل آقاوآقاهو زنگ میزدو........


حالا موبایل 2 مشکل داشت 1.آنتن دهی 2.هزینه قبض آخربرج که میامددرخونه وبابامیدیدامااوضابدین شکل نمانداین دومشکل بامساعدت مخابرات حل شد آنتن دهی خوب وموبیل هاهم اعتباری یاهمان شارژی شدوبهترین امتیازبرای دخترپسرهاورودایرانسل وارزانی خط شدکه هرمادرمرده ای 10        20 الی ....... خط خریداری نمود وحالی به حولی همه چیز خوب بود اماکمی نرخ تماس هازیادبودتااینکه دیگه اوضاع عالی شدواس ام اس برای افراداوضاءمالی خراب اومد وامت فرط فرط اس میدادندامایکدفعه همی چیزخراب شد نرخ اس ایرانی ارزان وانگلیسی گران شدتقریبا 2برابرامت بی پول روی به نوشتن اس ام اس فارسی نمودنددخترهاوپسرهاامامشکل چیست مشکل اینست که باپیشرفت تکنولوژی پدرمادران هم کمی پیشرفت کردندوکارسطحی باموبایل رافراگرفتندقبلا خب اس هافینگلیشی بودوکسی نمیفهمید اماچندی بعد بافارسی شدن اس هامادران وپدران مچ فرزندان رازرتی میگرفتند ازآنجایی که دیشب من باموبایل داخل مستراح بودم


حالا خدابداد فرزندان مابرسد که چکارکنند بدبخت هابرای این ارتباطات    هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی


 

پایان نظریادتون نره بزارید صفحه اول سایت میخونم مرسی     پایان         نمی یابد                                   حمید


 

""


 


"" 


 

 

جمعه 6 اسفند 1389برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : حمید


به نام خدا


مقاله امروز رادررابطه با پارک ماشین است که توضیح میدهم


اینجانب اتولی دارم که به اغراغ نگویم یک نهم سوخت تولیدی بنزین جهان رامیسوزاند چرا؟ به چند دلیل


1.تولید مرغوب کارخانه سازنده که ازگفتن اسمش معذورم .......... ولی به تعدادحروفش نقطه مینگارم


2.ماشینم خرابه قطعه گرونه


3.قطعات یدکی همین کارخونه که گفتم به شرط چاقو ا


و...........


بعدازاین حرفافکرکن شمادرمرکزاصفهان کارداری ومجبوری باخودروی شخصی بروی چراباخودروی شخصی به دلایل زیر


1.کم بود اتوبوس


2.قرطی بازی شدن اتبوسها کارت بکش پول به بلیط بده فحش بده هرمسیری یه داستان داره


3.سروصدا


4.بدلیل کم بودن این اتوبوسها مردم درصد تماسشون میره بالا ویروس ها هم بی پدرومادریهو واسه 10 لیتربنزین ناقابل 700تومانی چندروز خونه نشین میشی


5.به دلایل شرعی ، گوش نکردن به غیبت ،تهمت،دروغ و..........


6.به دلیل سرعت سرسام آوروغرولند رانندگان نیمه وکاملا محترم


7.کرایه هرکی هرکیه رانندگان تاکس


8.بازم بگم؟ازرونرفتی؟؟؟؟؟؟؟


و................


خلاصه حالا اتولم راروشن کنم میرسم به مقصد تاکید میکنم بابنزین 700 تومانی موقع رسیدن چند حالت داره


1.جای پارک نیست


2.پارک ساعتیه واندازه کل پول سوخت باید پول بدی یاپارکینگ فرقی نمیکنه


3.جای پارک هست اما ممنوع باید مثلا جایی کارداری بگی آقا س      (یه سربه ماشین)   لام      چ     (یه سربه ماشین)   طوری


خلاصه مطلب اینکه هیچی بهیچی مسئله اصلی 700 بنزینه که باقیمت جدیدتوراه بمونی جونت دربیاد 1 قطره بنزین کف دستت نمیزارندپس منطقی اینه موقهی که بنزینت تموم شد ماشینا پارک کنی منت هم نکشی الگوی صحیح مصرف اینه


وسلام پرانتز نظر یادتون نره ها؟؟؟؟؟؟؟



""


""


 


 

جمعه 6 اسفند 1389برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : حمید

غروب امروز راشروع کردم باعشق


عشق باخودبازیم میداد


میدادم جولان برحس حوس


حوس کردم بگویم عاشقم


بگویم عاشق آن مست روی وماه ابرویش منم


منم ابرویش ،افتخارش مرادش آمال وآ رزویش


زرویش آه چه کنم گشتم عاشقی مبتلا


بتم لابد کرده روبه روحش که شده جانم فدا


فدا جان باددرراهش           فدا


 


 

22 دی 1389برچسب:, :: 20:50 ::  نويسنده : حمید

 

به نام خدا

 

امروز این وبلاگ افتتاح شد

 

  این وبلاگ هیچگونه فعالیت 

 

سیاسی نداشته ومتمایل به هیچ رنگی نیست

 

به گفته مادرم سیاست جیییییییییییییییییززززززززززززززززززززززززززززززززززه

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طنزخبری و آدرس parantez.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 13210
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1