طنزخبری
|
||
به نام خدا امروز میخوام درمورد ورزش وفوتبال صحبت کنم،ازاین روکه من به نظر مخاطبانم احترام میگذارم ،وذاتا دمکرات هستندکسانی که سپاهانی وذوب آهنی نیستندحق خواندن این مطلب راندارند خب بریم سر اصل مطلب: برای دیدن یکی از بازیهای لیگ برتر عازم ورزشگاه شدیم. فرقی هم ندارد داربی باشه،انتهای جولی باشه،میون جدول ،اول جول،حذفی باشه دوستانه باشه اصلا به علت آلودگی برگزاربشه ،نشه ......... خلاصه کرم فوتبال مه بلوله باید بری ببینی مصداق همان حرف که: مردراازفوتبال وزن راازطلا نمیشه جداکرد رفتیم اول مسیر،منتظر ورود اتوبوسشدیم ، اتوبوس آمد ولی پُره پُر، بود جا نداشت اما چاره ای نبود ،آقا باکمی صرف فعلهای پریدن ،هولیدن، هیلدن،چلیدن،مالیدن رفتیم تو، البتهناگفته نماند 60 70 درصد بدنم توبود ومابقی که ذکر ان به دلیل رعایت شئونات اخلاق که توسط خودروهای در حال عبور مورد دستمالی و تهاجم فرهنگی بود معذوریم وباهزاربد بختی به ورزشگاه رسیدیم به محض رسیدن، درب اتوبوس بازحمت فراوان بازشدومحتویات آن مثل خالی شدن آجرازکامیون کمپرس شدیم روی زمین،وچشتان روز بد نبیندفوتبالیستهایکجورازمیادین دورهستند،تماشگران هم جوردیگر،کل نفرات اتوبوس که به یقینم اندازه مسافران دو کوپه مترو بودند روی کل مهرها وآشیل وکشکک زانوهایم رژه رفتند، ولی چه کنم که من بد بخت باید صبح زود درمیدان حاضر باشم،البته میدان میوهو تروبار خلاصه خودمان را جمع وجورکردیم ورفتیم درِ استادیوم یک صف 5000نفری برای گرفتن بلیط حاضربودند ماهم رفتیم ته صف ،بازهم با هل ،زور،فحش وهزاران کوفت وزهرماردیگر به جلو رفته بلیط را تهیه کردم ،وباز هم ایندفعه درصف بلیط دارها رفتم ،بازهم همان برنامه بود تا رسیدم به درب ورود که گفتند ظرفیت تکمیل است .خلاصه بعد ازکلنجارفتن مکرر واردورزشگاه شدیم. باهزاربدبختی جایی ردیف کردیم برای نشستن بازی،بازی هنوز شروع نشده بود وتماشاگران هم بیشترجاوجورخودرادرست میکردند ،بعدازگذشت چند دقیقه نیازمبرم پیداکردم به دستشویی، اما اگرمیرفتم جایم به بادرفته بود من هم بیخیالش شدم وسعی کردم خودرابه فراموشی بزنم (بعضی اوقات فراموش کردن چقدرسخت است) به قول همان حکایت: پیری راگفتندگرسنگی بدتراست یاتشنگی پیرتاملی کرد وگفت ............نگرفته که هردوراازیادببری!! بازی داشت شروع میشد آقا چشتان روزبد نبینه که تاسوت بازی زده شد،امواجی ازفحش،الفاظ رکیک وکلا خواهرومادرتماشگران طرف مخالف، بازیکنان، کادرفنی وازهمه مهمترداورمسابقه که نقش تعیین کننده ای درشروع ،ادامه ،پایان وغلظت کلمات مذکوررا دارد.آبادگشت وطرف مقابل هم مقابل به مثل میکرد،کسی هم کاری به بازی نداشت فقط دنبال حاشیه میگشت که مبادافکرکنین توفوتبال ایران به وفوروریافت میشه ها تازه حاشیه کنارحاشیه(جای عادل خالیست) تیم میهمان که تاهفته پیش درجنوب کشوربود وزرتی درشمال کشورپدیدارشدتوپ رادردست داشتندپاسی دادند به بازیکن خارجی تیمشان که برق ژلهای سرش کلیه دوربینهارامجذوب خودش کرده ،بازیکن میلیاردی که فقط درپی قروفرخودش بودتوپ رالودادوخودرابه زمین زدکه تا آخرفصل درایران بخوردوبخوابد،تیم هابازی راادامه میدادند وماهم بازی را دنبال میکردیم که یهو صدای سونامی 9ریشترژاپن ازورزشگاه به گوش رسید من اول نظاره گرآسمان بودم وای دوباره کدامیک ازهواپیماهای خطوط جمهوری اسلامی سقوط کرد اما نه صدای انفجار ترقه بود که کل ورزشگاه رادردودسیاه خودمدفون کرد کرنری برای تیم روبرو بوجودآمد بنده خداتیم حریف وکلا لیگ مان که کل برنامه ریزیش روی ارسال کرنروپرتاب اوت دستی معطوف شده (که تاامروز20 30 تاعلیزاده موردنیازاست) برای ارسال کرنربرروی دروازه حریف،بازیکن خودراپشت توپ فرستاد امامگرتوانست تاکتیک تیمش را اجراکند بیچاره چیزی درورزشگاه نبودکه به سمتش پرتاب نشود،البته به غیرفحش های خواهرومادر ادامه دارد.......
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|